نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - امیر امیرگان
همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت « امیر امیرگان » بخشی از مستند «رضایت مادر» روایت زندگی این شهید به تهیه کنندگی مدیریت هنری حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس پخش می‌شود.
کد خبر: ۵۳۰۳۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۹

خاطرات پدر شهید «امیرگان» از دیدار فرزندش با امام عصر (عج)؛
نوید شاهد - به مناسبت روز پدر با احمد امیرگان پدر شهید « امیر امیرگان » گفتگویی انجام دادیم و ایشان از خصوصیات و خاطرات دیدار فرزندش با امام عصر (عج) در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان و عنایات حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء به فرزندش تعریف کرد.
کد خبر: ۵۰۰۲۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۷

همزمان با هفته دفاع مقدس و با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، مسابقه کتابخوانی با موضوع زندگینامه و خاطرات شهید " امیر امیرگان " برگرفته از کتاب "قاصدک عشق" برگزار شد. ضمن قدردانی از مشارکت علاقمندان به مطالعه و ادبیات دفاع مقدس، همزمان با آغاز امامت حضرت ولی عصر (عج) اسامی 12 نفر از برندگان این مسابقه که به قید قرعه از بین 581 شرکت کننده انتخاب شده اند، اعلام شود.
کد خبر: ۴۶۷۳۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۴

همزمان با هفته دفاع مقدس برگزار می شود
همزمان با هفته دفاع مقدس و با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی بخصوص در حوزه ادبیات دفاع مقدس و پایداری، مسابقه کتابخوانی قاصدک عشق از سوی نوید شاهد همدان برگزار می شود تا ضمن معرفی بیشتر این کتاب و شهید والامقام امیر امیرگان ، گامی دیگر در این حوزه برداشته شود.
کد خبر: ۴۶۳۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۸

مصاحبه با خانواده معظم شهیدان استان همدان
شهید امیر امیرگان ، سیر و سلوک معنوی خاصی داشت و از همان کودکی برای اطرافیان، رفتار معنوی و اخلاق حسنه او تعجب برانگیز بود. حتی پدر و مادر او نیز به این موضوع پی برده بودند که امیر مورد توجه خاص اهل بیت علیه السلام است. توجهی که در رویای صادقه امیر تجلی پیدا کرد و بعد از شهادت بر صورتش هویدا شد. زندگینامه این شهید والا مقام و حالات روحی او در کتاب قاصدک عشق روایت شده است.
کد خبر: ۴۶۱۸۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۹

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
پدر و مادر عزیزم مرا ببخشید که نتوانستم برایتان فرزند خوبی باشم و خواسته های تان را برآورده کنم. انشاالله مادرجان بعد از من فقط رضای خدا را در نظر داشته باشید و همانند فاطمه زهرا سلام الله علیها غم پرور باشی در فراق من هرگز اشک نریزید فقط رضای خدا را در نظر داشته باشید و بدانید که این دنیا برای همه گذشته و می گذرد و به زودی در آن دنیا به هم میرسیم.
کد خبر: ۴۳۲۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۳۰

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
همیشه در کارهایتان خدا را در نظر داشته باشید دنیایتان را فدای آخرتتان کنید سعی کنید که موجبات خشنودی آقا امام زمان و امام خمینی را فراهم کنید سعی کنید حتما حتی برای یکبار و تا وقتی که کارایی عمرتان از دست نرفته به جبهه بیایید معنویات جبهه را ببینید.
کد خبر: ۴۳۲۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۹

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
سید مصطفی محمد را خیلی دوست داشت محمد نیز در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید فاصله سنی امیر به سید مصطفی زیاد بود ولی او را به جلسات مذهبی و قران می‌برد و امیر علاقه زیادی داشت امیر هم مثل محمد اورا داداشی صدا می‌زد
کد خبر: ۴۳۲۳۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۸

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
حاج آقا به صورتم نگاه می کرد و اشک می‌ریخت حاج خانم قضیه چیه که از من پنهان کردی هیچی حاج آقا موضوع مهمی نبود که پنهان کنم یک روز برای خرید به فروشگاه ۱۵ خرداد کبوتراهنگ نزدیک پایگاه رفتم اقلام مورد نیاز را خریدم دو عدد لامپ با آن که در منزل نیازی به آن نبود هم خریداری نمودم برای روز مبادا همین.
کد خبر: ۴۳۲۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۷

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
دنیا دور سرم چرخید باورم نمیشد امیر چه سعادتی داشت تا به حرم پرکشید به آسمانها. سراسیمه خودم را به مسجد جامع رساندم. اعلامیه‌ها را چاپ کرده بودند از همه چیز عقب مانده بودم امیر در شش ماه راه صد ساله را طی کند
کد خبر: ۴۳۲۳۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۶

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
خودم نظامی بودم و می‌دانستم اگر از گروهانی تعدادی کم شوند وظیفه مسئول است که گزارش دهد نمی‌دانستم جواب چشم انتظاری های مادرش را چه بدهم. با دست روی دست گذاشتن هم خبری عایدمان نمی شد با ناراحتی مسئول تعاون سپاه گفتم فرض کنید اتفاقی برای من افتاده و می خواهید این رزمنده را صدا بزنید چگونه خبردارش می کنید؟
کد خبر: ۴۳۲۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۵

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
به طرف صدا نگاه کردم امیر و علی بودند همانطور که به بچه ها نگاه می کردم ناگهان هواپیمایی در ارتفاع بسیار پایین بالای سر آنها دیدم همه چیز در چند ثانیه اتفاق افتاد مات و مبهوت بودم همه جا را آتش و دود فراگرفت دقایقی بعد به طرف آنها رفتم جلوتر از آنها تعمیرگاه بود همه شهید شده بودند
کد خبر: ۴۳۲۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۴

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
فرمانده صدایم کرد و گفت امیرگان و عباس نیا که با شما بودن کجا پناه گرفتند آنها را ندیدی گفتم حاجی نیم ساعت پیش از من خداحافظی کردند دیگر خبری ندارم پیگیری‌ها انجام شد با خبر شدیم امیرگان و عباس نیا در نزدیکی وسایل نقلیه بودن مستقیماً با راکت‌ها هدف قرار گرفتند باورم نمی‌شد.
کد خبر: ۴۳۲۳۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۳

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
مثل معلم و برادرانی دل سوز نکات مهم را برایم توضیح دادند تا کمی آمادگی پیدا کردم. نزدیک امتحان از من خداحافظی کردند و رفتند یک ربع نگذشته بود که صدای غرش هواپیماهای عراقی و بمب‌ها شنیده شد. هرکس در هرجا پناهی گرفت. با انفجارهای پی در پی همه منتظر شهادت بودیم سایه سیاه هواپیما ها دورتر و دورتر شد مجتمعی که ما امتحان میدادیم بمباران شده بود.
کد خبر: ۴۳۲۳۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۲

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
مجید قد بلند و لاغر اندام بود بچه ها به طنز به او هیکل می گفتند امیر لبخند ملیحی می‌زند و می‌گوید چه کارش دارید زورت به بچه رسیده. امیر، جان هر کسی که دوست داری چند تا از این فن ها چی بود کاراته به من یاد بده تا این مجید هیکل را مثل خربزه بکوبم زمین نقش زمین شود و دیگر لوپ مرا نکشد.
کد خبر: ۴۳۲۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۰

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
آن شب امیر را بیدار نکردیم امیر برای نماز صبح که بیدار شد با چهره ناراحت و عصبانی بچه ها را صدا زد و گفت چرا مرا از خواب بیدار نکردید چرا دلسوزی کردید چرا من را از فیض پاسداری برای اسلام و محروم کردید. جریمه تان می کنم.
کد خبر: ۴۳۲۳۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۹

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
خیلی زود همه با هم آشنا و صمیمی شدیم من در گردان های زیادی حضور داشتم ولی بچه های گردان غواصی حال و هوای عجیبی داشتند در هر گردانی چند ماه بیشتر دوام نمی آورم گویی نمک گیر جعفر طیاری ها شده بودم. از صفا و اخلاص در عبادت گرفته تا احترام به بزرگترها، سبقت در کمک به دیگران، شوخی و مزاح خصوصیاتی بود که دوستان را برجسته می کرد.
کد خبر: ۴۳۲۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۸

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
بعد از ظهر با مادرش از دزفول تلفنی تماس گرفته بود که موجب خوشحالی و رفع نگرانی شد. دوره آموزش نظامی آنها در لشکر انصارالحسین علیه السلام همدان گردان غواصی جعفر طیار در منطقه دزفول بود امیر با چند بار تماس تلفنی و دو مورد نامه ما را از وضعیت خودش باخبر می کرد.
کد خبر: ۴۳۲۳۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۱

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
حسی به من میگفت امیر این بار که برود دیگر برنمیگردد. بچه ها خوابیده بودند ساعت ها خوابم نبرد ارادت خاصی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشتم با خودم می جنگیدم کاش صبح به او بگویم نرود
کد خبر: ۴۳۲۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۷

خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
این چند سال تهران بودیم اصلاً هوس رفتن به مدرسه ابتداییش نکرده بود. میگفت خانم صدوق معلم کلاس چهارم من دیگر نبود آقای چاقاری در کلاس بود.
کد خبر: ۴۳۲۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۶